• تهران، شهرآرا، خیابان آرش مهر، روبروی درب بوستان شهرآرا، پلاک 54
  • شماره تماس 09369851365 _ 88283410 _ 88251222 -021

زندگینامه موتزارت(موتسارت)

%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d9%85%d9%88%d8%aa%d8%b2%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d9%85%d9%88%d8%aa%d8%b3%d8%a7%d8%b1%d8%aa
یوگرافی موتزارت
نام: ولفگانگ آمادئوس موتسارت
تولد: ۲۷ ژانویه ۱۷۵۶ – سالزبورگ
ملیت: اتریشی
مرگ: ۵ دسامبر ۱۷۹۱ – وین
سبک‌: کلاسیک
ساز: اکثراً پیانو
بیوگرافی موتزارت
ولفگانگ آمادئوس موتزارت (۲۷ ژانویه ۱۷۵۶ (میلادی) – ۵ دسامبر ۱۷۹۱ (میلادی)) آهنگساز اتریشی، از نابغه‌های موسیقیو از بزرگترین آهنگسازان موسیقی کلاسیک بود.او در زندگی بسیار کوتاه خود ۶۲۶ شاهکار موسیقی در سبک اپرا، سمفونی، کنسرت، کلیسایی، سونات، دیورتیم، سرناد، و کارهای صدایی از خود باقی گزاشت.او از سن ۳ سالگی شروع به اهنگسازی کرد، در سن ۷ سالگی اولین سمفونی، و در سن ۱۲ سالگی اولین اپرای کامل خود را نوشت.او از سن ۵ سالگی مشهور به یک بچه نابغه (Wunderkind) شد و در تمام اروپا بسیار معروف بود
خانواده و آغاز زندگی
موتزارت در شهر سالزبورگ که یکی از مراکز هنری، فعال، و مهم موسیقی اروپا بود از لئوپلد و انا ماریا پرتلل موتزارت به دنیا امد.مدارک تولد او نام کاتولیک وی را ژوانز کریسُستُُموس ولفگانگوس تیٌفیلاس موتزارت (Joannes Chrysostomus Wolfgangus Theophilus Mozart) نشان میدهند.از این پنج اسم ۲ نام اول نامهای مذهبیِ کاتولیکی بودند و کاربرد روزمره نداشتند.قسمت چهارم نام او، تیٌفیلاس، به زبان المانی یعنی دوست داشتۀ خداوند، در زبان لاتین معنی آمادئوس میدهد، و به زبان فرانسه آمادی تلفظ میشود.
خود موتزارت ترجیح میداد که به نام ولفگانگ امادی موتزارت شناخته شود و همیشه بالای هر صفحۀ کارش را با این اسم امضا میکرد.پدرش لئوپولد که در دربار اسقف خدمت میکرد، اهنگساز و ویلنیست بسیار مشهوری بود.از همان اوان کودکی ولفگانگ چنان نبوغی از خود نشان داد که پدرش همه کار خود را رها کرد و به طور جدی و مستمر به اموزش فرزندش پرداخت.موتزارت پیش از رسیدن به سن ۱۲ سالگی نوازنده ای چیره دست در پیانو، ویلن، و ارگ شد.
سالهای سفر
موتزارت از سنین بسیار جوانی شروع به سفر کرد.در سال ۱۷۶۳ کنسرتی در قصر شاه باواریا در مونیخ و امپراتور اتریش در وین اجراء کرد.پس از ان به اتفاق پدرش سفری به قصرهای مونیخ، مانهایم، پاریس، لندن، و هاگ رفت، و در پایان، در راه برگشت، پس از دیدار از زوریخ، دوناشینگ، و مونیخ به سالزبورگ بازگشت.مجموئه این سفر موتزارت ۳ سال بطول انجامید.
پس از یک سال اقامت در سالزبورگ، در سال ۱۷۶۸، موتزارت ۳ سفر به ایتالیا رفت.سفر اول از دسامبر ۱۷۶۹ تا مارس ۱۷۷۱، سفر دوم از اوت تا دسامبر ۱۷۷۱، و در پایان از اکتبر ۱۷۷۲ تا مارس ۱۷۷۳ بود.موتزارت در طول این سفرها با آندره لوچِسی (Andrea Luchesi) در ونیس و جییُوانی باتیستا مارتینی (Giovanni Batista Martini) در بولونا اشنا شد و علاوه بر ان به عضویت اکادمی فیلارمونیک (Accademia Filarmonica) ایتالیا برگزیده شد.یکی از اتفاقات بسیار جالب در این سفرها زمانی بود که موتزارت اهنگ ۱۲ دقیقهُ میزِره (Missere) ساختۀ گرگوریو آلِگری (Gregorio Allegri) که تحت پوشش و حفاضت [[واتیکانچچ بود را شنید.او پس از یک بار شنیدن این آهنگ، تمامی ان را از خاطره نوشت و پس از بازگشت به سالزبورگ اولین کپی غیر قانونی این اهنگ بسیار زیبا را چاپ کرد.
در تابستان سال ۱۷۷۳ موتزارت چندین بار به وین رفت تا شاید بتواند شغلی را در آنجا به دست آورد.در این زمان موتزارت اقدام به نوشتن یک رشته [[کوارتِتچچ و چند سمفونی مینماید.این سنفونیها شامل ۲ عدد سمفونی از معروفترین سمفونیهای او، سمفونی شماره ۲۵ در سُل مینور (ک ۱۷۳d/۱۸۳) و سمفونی شمارۀ ۲۹در لا (ک ۲۰۱)، و قسمتی از ابتدای اپرایش به نام La Finta Giardinera (ک ۱۹۶) بودند.موتزارت در دورۀ سالهای ۱۷۷۴ تا ۱۷۷۷ در سالزبورگ به عنوان رهبر ارکستر اسقف مشغول به کار بود.در این سالها کارهایش شامل تعداد زیادی سرناد، سونات برای کلیسا، تعداد گوناگونی مَس برای کلیسا از جمله مَس کُرُنِیشِن (Coronation Mass) و اولین کنسرت بزرگ پیانو او، کنسرت پیانوی شمارۀ ۹ (ک ۲۷۱) در سال ۱۷۷۷ بود.
بیوگرافی موتزارت
در ۳ ژوئن سال ۱۷۷۸ موتزارت با همراهی مادرش سفری جدید به مونیخ، مانهایم، و پاریس کرد و در طول این مدت اهنگهای بسیار زیبایی برای فلوت و پیانو نوشت.او در همین موقع عاشق یک خوانندۀ اپرا با نام ‌‌آلویزا وِبِر (Aloysia Weber)، خواهر بزرک کُنستانز وِبِر (Constanze Weber) همسر اینده اش شد.مضافاً بر ان موتزارت در این سفرش با اهنگسازان بسیار پر نفوذ و مشهوری، از جمله یوهان کریستیَن باخ (۱۷۳۵-۱۷۸۲) (Johann Christian Bach) که یکی از بهترین دوستان وی شد آشنا گردید.کارهای باخ و ملاقات با او تاُثیر زیادی در موتزارت و کارهای آینده اش گذاشت.موتزارت در پایان این سفر، در پاریس، مادرش را از دست داد.
موتزارت در وین
در سال ۱۷۸۱ موتزارت به همراه کارفرمایش اسقف به وین رفت ولیکن به دلیل محدودیتهایی که اسقف در روش موسیقی موتزارت ایجاد میکرد از شغلش استعفا داد.پس از ان موتزارت به وین، شهر موسیقیدانان، رفت و در آنجا مشغول به کار آزاد شد.او امیدوار بود که در حین انجام کار ازاد موفق به پیدا کردن شغلی دائمی شود.متاسفانه او هیچ گاه نتوانست در طول عمرش به این آرزویش برسد.
البته در بین سالهای ۱۷۸۲ تا ۱۷۸۷ او زندگی بسیار مجللی در وین داشت.در تاریخ ۴ اوت ۱۷۸۲، بر خلاف عقیده پدرش موتزارت با کنستانز وِبِر (۱۷۶۲-۱۸۴۲) (Constanze Weber) در کلیسای سَن اِشتِفان ‌(Saint Stephan) در وین ازدواج کرد.ولفگانگ و کنستانز در طول زندگی مشترکشان صاحب هفت فرزند شدند که از انها فقط کارل توماس (۱۷۸۴-۱۸۵۸) (Karl Thomas) و فرانز هاویِر ولفگانگ (۱۷۹۱-۱۸۴۴) (Franz Xaver Wolfgang) توانستند سنین طفولیت را پشت سر بگذارند.کارل توماس و فرانس زاویر ولفگانگ هرگز ازدواج نکردند و صاحب فرزندی نگردیدند.
سال ۱۷۸۲ سال بسیار خوبی از نظر شغلی برای موتزارت بود.او اُپِرای دزدی از حرم سرا (ک ۳۸۱) (Die Entführung aus dem Serail) در این سال نوشت و شهرت زیادی پیدا کرد.پس از ان موتزارت چندین کنسرت برای پیانو نوشت و تمامی آنها را خودش از حفظ اجرا‌ء کرد.
در طول سالهای ۱۷۸۲ و ۱۷۸۳ موتزارت با ژوهانز سباستین باخ (Johann Sebastian Bach) و جورج فِرِدریک هَندِل (George Frideric Handel) تحط نظر بارُن گاتفرید فُن سوایتِن (Baron Gottfried van Swieten) بسیار سمیمی شد.فُن سویتن دارای تعداد زیادی کار در سبک بارُک (Baroque) بود و هنرمندان جوان و موفق ان زمان را در منزل خود برای بحث و تبادل نظر در رابطه با موسیقی جمع اوری مینمود.سبک موسیقی بارک طوری در روح موتوارت اثر گذاشت که باعث تدوین دو اثر معروف خود: قسمتی از اپرای فلوت سحرامیز (ک ۶۲۰) و سمفونی شماره ۴۱ (ک ۵۵۱) شد.
در سال ۱۷۸۳ ولفگانگ و کنستانز یک سفر به سالزبورگ برای ملاقات لئوپولد که با ازدواج آنها مخالف بود رفتند و با برخورد سرد او مواجه شدند.این بی اعتنائی سبب تدوین یکی از شاهکارهای موسیقی جهان، مَس در سی مینور (ک a ۴۱۷) ‌(Mass in C Minor) شد، متاسفانه ولفگانگ این کار را تمام نکرد.این اثر برای اولین بار در سالزبورگ اجراء گردید و با مدیریت ولفگانگ، کنستانز تک خوان این اثر شد.موتزارت امیدوار بود که با شنیدن صدای کنستانز، در حین خواندن این اهنگ بسیار لطیف، روح پدرش را به عشق همسرش بکشاند.
در اوایل سالهای زندگیش در وین موتزارت با ژوزف هایدن (Joseph Haydn) اشنا و بعد دوست بسیار صمیمی شد.در زمانی که هایدن به وین میرفت، موتزارت و او با همدیگر در اجراء کوارتِت شرکت میکردند.موتزارت بعدها ۶ کوارتِت برای سازهای سیمی نوشت و همگی انها را به هایدن هدیه کرد.هایدن پس از شنیدن این کوارتِتهای بی نظیر به لئوپولد میگوید «خداوند شاهد است و به عنوان یک مرد صادق، به شما می گویم که پسر شما بزرگترین اهنگسازیست که من می شناسم، هم شخصاٌ هم با اسم.او دارای سلیقه است، و علاوه بر ان، فهم عمیقی در اهنگسازی دارد.»
در طول سالهای ۱۷۸۲ و ۱۷۸۵ موتزارت تعداد زیادی کنسرت اجراء کرد که خودش تک نواز انها در کنسرتهای پیانو بود، و این کارها تعدادی از بی نظیرترین و زیباترین کارهای وی محسوب میشوند.اجرای این کنسرتها مبالغ زیادی برای موتزارت به ارمغان اورد.پس از سال ۱۷۸۵ موتزارت تعداد کمتری کنسرت نوشت و اجراء کرد.گفته می شود که موتزارت در طول این دوران زندگیش به علت صدمه دیدن دستش نمیتوانست کنسرت اجراء کند.
سمفونیها
سمفونی‌های زمان کودکی (از سال ۱۷۶۴ تا ۱۷۷۱)
  • سمفونی شماره ۱ ک ۱۶ در سال ۱۷۶۴ توسط ولفگانگ آمادئوس موتسارت در سن ۸ سالگی نوشته شد. در این زمان با وجود موسیقی کم قطعه او در اروپا به عنوان یک کودک نابغه مورد توجه قرار گرفت.
امتیاز دستخط موتسارت در این سمفونی امروزه در دست کتابخانه‌ای در کراکوف است..
بیوگرافی موتزارت
از ۵۵ سمفونی ای که موتزارت نوشته است فقط ۴۱ سمفونی دارای امضای وی میباشند و تمامی انها از نظر هنر و تکنیک جزء شاهکارهای موسیقی جهان بشمار می آیند.از جمع ۲۷ کنسرت پیانوی موتزارت ۱۷ کنسرت او در وین نوشته شد و باقی انها را در طول سفرهای گوناگونش به امید به دست اوردن شغل مناسب نوشت.علاوه بر سمفونیها و کنسرتهای پیانو بسیار معروفش، موتزارت تعداد زیادی کنسرت برای کلارینت، اُبو، هُرن، فلوت، بَسِت هُرن، ویولا و ویلن نوشت.
در آن زمان تعدادی ساز مانند پانتومیم، هارمانیکای شیشه ای، و نوعهای متعد سازهای بادی وجود داشت، و موتزارت برای خیلی از این سازها که به دلیل پیشرفت در دنیای موسیقی دیگر نواخته نمی شوند هم موزیک ساخت.او ۲۳ کوارتِت برای ویلن (String Quartet)، در حدود ۱۹ سونات برای پیانو، چندین فانتزی، اَندَنته، دیوِرتیم، کواینتِت و هِکسِت، تعداد متعدّی کار برای کلیسا، و چندین مَس نوشت.او علاقۀ زیادی به نوشتن اُپرا داشت و موزیک ۲۲ اُپرای بی نظیر را ساخت.امروز قطعات شیرین اپراهای او به نام اریا (Aria) به عنوان آهنگهای جداگانه خوانده میشوند.
موتزارت تحت تاُثیر عقائد روشنفکری (Enlightenment) اروپای ان زمان بود، و به این دلیل در سال ۱۷۸۴ عضو فراماسونها شد.او پدرش را همچنین به این سو کشاند و پیش از مرگ پدرش موفق شد که او را نیز به عضویت فراماسون در بیاورد.در اخرین اپرایش، فلوت سحرامیز‌ (Die Zauberflöte) (ک ۶۲۰)، بعضی از مراسم فراماسونری را گنجانید.موتزارت، هایدن، و امانوئِل شیکِنِیدِر (Emanuel Schikaneder) همگی عضو یک لژ فراماسنی بودند.
موتزارت در طول عمرش با مسائل مادی گوناگونی برخورد کرد، و حتی پس از مرگش از این ضعف مالی زندگی او بهره برداریهای نا مناسبی گردید.او از سال ۱۷۸۴ تا سال ۱۷۸۷ زندگی خیلی مرفهی داشت، و محل زندگی اش یک منزل هفت اتاق خوابهُ بزرگ بود که امروزه به عنوای موزه برای بازدید عموم در دُمگاسه ۵ (Domgasse 5) وین پشت کلیسای سَن اِستِفان (Saint Stephan) قرار دارد.موتزارت در این منزل اپرای عروسی فیگارو (ک ۴۹۲) (Le Nozze di Figaro) را نوشت.
موتزارت و پراگ
موتزارت رابطهُ نزدیکی با شهر پراگ و مردم آنجا داشت.مردم پِراگ فیگارو را بر خلاف مردم شهر خودش با استقبال فراوان پذیرفتند.او میگوید: «پِراگیهایِ من مرا درک میکنند» (”Meine Prager verstehen mich”)، و این حرف او در بین مردم بهیمیا خیلی معروف شد.اپرای دُن خوان (ک ۵۲۷) (Don Giovanni) در تاریخ ۲۹ اکتبر ۱۷۸۷ در تاُتر استات (Theatre of the Estates) برای اولین بار اجراء شد.در سالهای اینده پراگیها کمکهای متعددی به او کردند.
مریضی و مرگ
مرگ موتزارت سبب سوژۀ داستانها، فیلمها، و گقتگوهای فراوان است.موسیقی دانان و محققین اعتقادات مختلفی در رابطه با مرگ او دارند.دقیقاٌ مشخص نیست که موتزارت در چه زمانی به بیماری و مرگ تدریجی خود واقف شد و ایا این درک تهثیری در کارهای او داشت یا خیر مشخص نیست.
افرادی که احساسی برخورد می کنند معتقدند که موتزارت به تدریج مریظ شد و طرز کار و سبک موزیکهای او تا حدی مرگ تدریجی او را ندبال می کند.بر خلاف این نظر، تعداد زیادی از محققین اعتقاد دارند که موتزارت بیماری ای نداشت و مریضی او به طور ناگهانی فرا رسید، و پس از ۲ هفته، جان وی را گرفت.این طرز فکر بیشتر بر اساس وضع روحی او در نامه ها و مکالمه های او با دوستان، برادران فراماسون، و همکارانش میباشد و مرگ او بیسار ناگهانی و غافلگیر کننده بود.دلیل واقعی مرگ او هم نکته ای بسیار نا مشخص است.
مدارک مرگ او مرگش را از تب مالاریا شدید (severe miliary fever / hitziges frieselfieber) نشان میدهند.این توضیح خیلی دقیق شرح حال موتزارت را با دید پزشکی امروزی توضیح نمیدهد.تعداد زیادی از علاعم مرض او داشتن تریکُنُسِس، مسمومیت از جیوه، یا تب روماتیک را نشان میدهد.در تعدادی از انتشاراتی که امروز وجود دارند، نشان میدهند که پزشکان ان زمان سعی کردند که موتزارت را با هجامت درمان کنند.
موتزارت در حدود ساعت یک صبح ۵ دسامبر سال ۱۷۹۱ جان به جان افرین تسلیم کرد و به علت مریضی اش چندان سعی در اتمام اخرین کارش، رکوایم مَس در سی منینور (ک ۶۲۶) (Requiem Mass in C Minor)، نکرده بود.یک موزیسین جوان، از دانش آموزهای خود موتزارت، با نام فرانز خاویر ساسمایر (Franz Xaver Süssmayr)، با پافشاری و درخواستکنستانز باقی رکوئیم را تمام کرد.البته کنستانز از کسان دیگری هم مانند ژوزف اِیبلِر (Joseph Eybler) برای تکمیل رکوئم درخواست کرده بود.
بیوگرافی موتزارت
موتزارت در یک گور برای مردم بی پول دفن شد، و به این دلیل خیلی از مردم فکر می کنند که او در زمان مرگش بی پول بود و کسی او را به خاطر نمی آورد.اما، بر خلاف این طرز فکر، با این که او شهرتی که یک موقعی در وین داشت را تا حدیاز دست داده بود، با این حال کار و درامد نسبتاٌ کافی داشت و علاوه بر ان، مقدار زیادی کارهای گذشته اش در نقاط مختلف اروپا، خصوصاً پراگ، برایش منبع درامد بودند.
زمان مرگش درامد سالانۀ او حدود ۱۰۰۰۰ فلورین، برابر با ۴۲۰۰۰ دلار امریکا (حدود سال ۲۰۰۶ میلادی)، بود و با این حساب جزو ۵% بالای مردم اروپای ان زمان زندگی میکرد.متاسفانه موتزارت به علت ولخرجی زیاد کلیۀ درامد خود را خرج میکرد و باعث درخواست کمک مالی از دیگران میشد.مادرش میگفت: “وقتی ولفگانگ با کسی اشنا میشود، همهٌ هستی اش را در اختیار او میگذارد”.باید به توجح رسانده شود که به دلیل قوانین سال ۱۷۸۴ اتریش او هیچ گاه در گور شراکتی دفن نشد.
محل دقیق دفن او در قبرستان سَن مارکس (Saint Marx cemetery) پس از چند سال گم شد، اما در محلی که حدس زده میشود بدن او در شب ۵ دسامبر ۱۷۹۱ به خاک سپرده شد امروز یک سنگ قبر وجود دارد.علاوه بر ان، در زنترال فریدهُف (Zentralfriedhof) یک تابوت خالی برای احترام به او دفن شده است.در سال ۲۰۰۵ تحقیقات ژنتیکی که روی جمجمۀ ای که خیلی از مردم فکر می کردند تعلق به موتزارت داشت نتوانست صابت کند که ایا این جمجمه واقعن جمجمۀ این مرد بی نظیر هست یا نه.
در سال ۱۸۰۹ کنستانز با جورج نیکولاس وُن نیسِن (۱۷۶۱-۱۸۲۶) (George Nicholas von Nissan) ازدواج کرد.نیسِن که علاقۀ خاصی به موتزارت داشت، برای دلائلی که خیلی مشخص نیست، تعقیراتی در نامه های موتزارت میدهد و اولین زندگی نامۀ موتزارت را مینویسد.