موسیقی یکی از قدیمی ترین هنرهای شناخته شده بشری در جهان است، که در این نوشتار نگاهی خواهیم داشت به دوره های تاریخ موسیقی در اروپا که به عنوان موسیقی کلاسیک شناخته می شود.
موسیقی کلاسیک به موسیقی هنری اروپا گفته میشود. شروع این موسیقی را از سدههای میانه در حدود سال ۵۰۰ پس از میلاد میدانند.
دوره های موسیقی کلاسیک
موسیقی کلاسیک را از نظر سبک و تحول تاریخی آن به چند دوره کوچکتر تقسیم کردهاند:
موسیقی سده های میانه:
این دوره با سقوط امپراتوری روم شروع و تا رنسانس در اروپا ادامه مییابد. این دوره دوره شروع و آغازین گامهای موسیقی کلاسیک است.
موسیقی رنسانس:
در این دوره که شامل سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۶۰۰ میلادی میشود. موسیقی کلاسیک به طور عمده در ایتالیا شکل گرفتهاست و بیشتر قطعات آثار آوازی هستند.
هارمونی و تونالیته
آهنگسازان دوره کلاسیک در آثارشان به ندرت از گام لا-ماژور (یا گام نسبی آن فا دیز-مینور) و از گامهای بملدار از می بمل-ماژور (یا دو-مینور) پا فراتر گذاشتند. در تمام تاریخ موسیقی هرگز به اندازه این دوره آثاری در تونالیتههای ر، فا، سل و سی بمل نوشته نشدهاست. علت این امر به خاطر تکنیک اجرایی سازها نبود، بلکه عمدتاً به دلیل سادهگرایی آهنگسازان کلاسیک بود. زیرا ساده بودن تونالیته، مانند سادگی در ریتم، تمپو و فرم، بخشی از زبان جهانی و نشانه توجه به درک اکثریت توده اجتماع بود.
بهکارگیری فراوان تونالیتههای ماژور در دوره کلاسیک، تضاد چشمگیری با دوره باروک داشت. در سرتاسر آثار هایدن و موتسارت، به ندرت میتوان قطعات در تونالیته مینور یافت و تونالیتههای مینور اغلب در موارد و حالات استثنایی به کار رفتهاند. این چنین گرایش به سوی استفاده از تونالیته ماژور را میتوان نتیجه اشتیاق آهنگسازان دوره کلاسیک به درخشان و شاد بود آثار خود دانست. در مرحلهگذار به اواخر کلاسیک، وسعت استفاده از تونالیتههای مختلف و متنوع بسیار افزایش یافت، بهطور که هایدن در دوره میانی سمفونیها، سوناتهای پیانو و کوارتتهایش از تونالیتههایی مانند فا دیز – ماژور یا سی – ماژور بدون ایجاد مشکلی برای سازهای مختلف ارکستر استفاده کرد.
هارمونی اکثراً آثار آهنگسازان ایتالیا، بوهم و شمال آلمان در این دوره بر اساس حرکت نت پایه به نمایان و زیرنمایان استوار است. آهنگسازان اوایل کلاسیک در انتخاب هارمونی محدود بودند و فقط در اواخر دوره بود که هارمونی نسبتاً غنیتر و مدولاسیونهای پیچیدهتر و غیرمنتظره به کار گرفته شد.
در دوره کلاسیک چگونگی روابط تونالیته مومانهای یک اثر اهمیت یافت و نتیجتاً هر یک از مومانها در تونالیتههای مختلف تصنیف شدند. مثلاً تونالیته مومان آهسته یک سونات، عملکرد متضادی با بقیه موومانها داشت و قسمت تریو مینوئت، همیشه در تونالیته نسبی یا گاهی در نت پایه ماژور یا مینور بود. در آثار بتهون چنین رابطه تونالیتهای متضاد و دور از هم بیشتر وجود دارد. وجود تونالیتههای متفاوت در میان یک موومان نیز یکی دیگر از مشخصات سبک کلاسیک نسبت به باروک است.
آهنگسازان اوایل کلاسیک از جمله دومینیکو اسکارلاتی، پلاتی و خصوصاً سامارتینی و پرگولزی در یک موومان از چندین تم ملودیک مستقل و نسبتاً متضاد استفاده کردهاند که هر یک از آنها دارای تونالیته مختلف ولی در ارتباط نزدیک با تونالیته اصلیاند؛ و این تم هر یک شامل عوامل ریتمیک، هارمونیک و دینامیک مختص به خود هم هستند بنابراین وجه مشخصه مهم سبک موسیقی کلاسیک در مقایسه با باروک، فراهم آوردن حوزههای مختلف بیان موسیقایی در هر موومان است که به وسیله تضاد تونالیتهها انجام میشود و هر یک از این تونالیتهها دارای ریتمهایی متضاد و جملاتی با قاعده و پریودیکاند. در دوره عظمت کلاسیسم، ارتباط تونالیتههای مختلف در هر موومان منظم و به صورت یک قاعده کلی درآمد و تا دوره رمانتیک نیز باقی ماند. مثلاً در یک مومان به فرم سونات، رابطه تونالیته بین دو تم اصلی به صورت درجه تثبیت شد. البته در بعضی از آثار هایدن این دو منطقه تونالیتههای مختلف هنوز فاقد تمهای متضاد بود. در آثار دوره اواخر بتهون ارزش ساختمانی تغییر تونالیتههای با ارزش رنگآمیزی ارکستری درآمیخت و نتیجتاً تغییر تونالیته بیشتر برای تقویت رنگآمیزی و قدرت بیان موسیقایی مورد استفاده قرار گرفت (این شیوه بعداً در رمانتیکها خصوصاً آثار واگنر و ریچارد اشتراوس رایج شد). البته این شیوه خلاف اوایل کلاسیک و حتی اوایل رمانتیکها (شوبرت و وبر) بود که بیشتر تغییرات تونالیته را به منظور اصول ساختمانی قطعه به کار میبردند.
موسیقی باروک:
این دوره از سال ۱۶۰۰ میلادی شروع وتا حدود ۱۷۶۰ میلادی ادامه مییابد. لغت باروک در عالم هنر(نه فقط موسیقی) معادل استادانه زینت دادن و یا ماهرانه درست کردن به کار میرود که از مشخصات بارز هنر این سالها بودهاست.
یکپارچگی در حالت موسیقی از ویژگیهای موسیقی این دورهاست.
از معروفترین موسیقیدانان این سبک میتوان باخ و ویوالدی را نام برد.
موسیقی قرن بیستم:
این دوره را دوره مدرنیسم یا نوگرایی موسیقی کلاسیک میدانند. آهنگسازان این دوره هرچه بیشتر سعی کردند تا کارهای خودشون را از سبکهای گذشته متمایز و از باورها و قانونهای گذشته عبور کنند.
موسیقی کلاسیک معاصر:
موسیقی کلاسیک معاصر از سال ۱۹۷۰ میلادی آغاز شدهاست و تاکنون ادامه دارد. آهنگسازان معاصر کلاسیک بیشتر به ساختن موسیقی مینیمال و آوانگارد روی آوردهاند.